باز آی...

باز آی و به کلبه دلت مرا مهمان کن

آغوش گشای و در برت مرا پنهان کن

باز آی و دگر باره مرا به خانه ی عشقت بر

دستان پر از مهر مرا بگیر و بوسه باران کن

باز آی و به گوش من تو نغمه ی عشق بخوان

در دام سیاه زلف خود مرا زندان کن

باز آی و به جان من، تو صبح امیدی باش

در آتش عشق روی خود مرا سوزان کن

باز آی و دگر باره مرا دوست بدار

با گرمی دست خود مرا درمان کن

<<مانا ابراهیمی>>

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد